89/12/21
2:31 ع
قسمت اوّل خطبه :
« یا سَلْمانُ وَ یا جُنْدَبُ قالا لَبَّیْکَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ. قالَ علیه السلام اِنَّهُ لایَسْتَکْمِلُ اَحَدٌ الاْیمانَ حَتّى یَعْرِفَنى کُنْهَ مَعْرِفَتى بِالنُّورانِیَّةِ وَ اِذا عَرَفَنى بِهذِهِ الْمَعْرِفَةِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ، فَقَدِ امْتَحَنَ اللّهُ لِلاْیمانِ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلاِْسْلامِ وَ صارَ عارِفاً مُسْتَبْصِراً، وَ مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَةِ ذلِکَ فَهُوَ شاکٌّ مُرْتابٌ . »
1ـ اى سلمان و اى جندب! هر دو گفتند: بلى اى امیر مؤمنان. فرمود: اَحَدى ایمان را کامل نمىکند مگر اینکه مرا به کُنه معرفتم به نورانیت بشناسد. پس هنگامى که مرا به کُنه معرفت شناخت، محققا خداوند قلب او را به ایمان آزمایش کرده و سینهاش را براى اسلام گشایش داده است و [در نتیجه] او عارف و بینا گردیده است. و هرکس از شناخت آن کوتاهى نماید، شک کننده و تردیدگر است.
قسمت دوم خطبه:
« یا سَلْمانُ وَ یا جُنْدَبُ قالا لَبَّیْکَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ علیه السلام قالَ علیهالسلام مَعْرِفَتى بِالنُّورانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللّهِِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعْرِفَةُ اللّهِِ عَزّ َوَ جَلَّ مَعْرِفَتى بِالنُّورانِیَّةِ وَ هُوَ الدّینُ الْخالِصُ الَّذى قالَ اللّهُ تَعالى «وَ ما اُمِرُوا اِلاّ لِیَعْبُدُوا اللّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ حُنَفاءَ وَ یُقیمُوا الصَّلوةَ وَ یُؤْتُوا الزَّکوةَ وَ ذلِکَ دینُ الْقَیِّمَةِ»[2] یَقُولُ مـا اُمِرُوا اِلاّ بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله وَ هُوَ الدّینُ الْحَنیفِیَّةُ الْمُحَمَّدِیَّةُ السَّمْحَةُ وَ قَوْلُهُ « یُقیمُوا الصَّلوةَ » فَمَنْ اَقامَ وِلایَتى فَقَدْ اَقامَ الصَّلوةَ وَ اِقامَةُ وِلایَتى صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لایَحْتَمِلُهُ اِلاّ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ اَوْ نَبِىٌّ مُرْسَلٌ اَوْ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللّهُ قَلْبَهُ لِلاْیمانِ، فَالْمَلَکُ اِذا لَمْ یَکُنْ مُقَرَّبا لَمْ یَحْتَمِلْهُ وَ النَّبِىُّ اِذا لَمْ یَکُنْ مُرْسَلاً لَمْ یَحْتَمِلْهُ وَ الْمُؤْمِنُ اِذا لَمْ یَکُنْ مُمْتَحَنا لَمْ یَحْتَمِلْهُ.»
2ـ اى سلمان و اى جندب! عرضه داشتند: بلى اى امیرمؤمنان. فرمود: معرفت من به مقام نورانیت، شناخت خداوند عزّ و جلّ است و معرفت خداوند عزّ و جلّ، شناخت من به مقام نورانیت است. و آن همان دین خالصى است که خداوند دربارهى آن فرمود: «در حالى که دستورى را دریافت نکرده بودند جز این که با کمال خلوص به آئین توحید خدا را پرستش کنند و نماز را برپا دارند و زکات بدهند، این است آئین راستین.» خداوند فرمود: امر نشدند مگر به پیامبرى حضرت محمّد صلى الله علیه و آله و آن دین و آئین یکتاپرستى آسان محمّدى است و این کلام خدا را که فرمود: « نماز را بر پا دارند »، هر که ولایت مرا بر پا دارد، نماز را بر پا داشته و بر پا داشتن ولایت من، سخت و دشوار است، جز فرشته مقرب درگاه الهى یا پیامبر مرسل و یا مؤمنى که خداوند قلب او را به ایمان آزموده باشد، کسى قدرت حمل آن را ندارد؛ هنگامى که فرشته مقرب و پیامبر مرسل و مؤمن آزموده نباشد قدرت حمل آن را نخواهند داشت.
قسمت سوم خطبه:
« قُلْتُ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ مَنِ الْمُؤْمِنُ وَ ما نِهایَتُهُ وَ ما حَدُّهُ حَتّى اَعْرِفَهُ؟ قالَ علیه السلام : یا اَبا عَبْدِاللّهِ قُلْتُ: لَبَّیْکَ یا اَخا رَسُولِ اللّهِ، قالَ: اَلْمُؤْمِنُ الْمُمْتَحَنُ هُوَ الَّذى لا یَرِدُ مِنْ اَمْرِنا اِلَیْهِ شَىْءٌ اِلاّ شُرِحَ صَدْرُهُ لِقَبُولِهِ وَ لَمْ یَشُکَّ وَ لَمْ یَرْتَبْ. اِعْلَمْ یا اَباذَرٍّ اَنَا عَبْدُاللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلیفَتُهُ عَلى عِبادِهِ لاتَجْعَلُونا اَرْبابا وَ قُولُوا فى فَضْلِنا ما شِئْتُمْ فَاِنَّکُمْ لاتَبْلُغُونَ کُنْهَ ما فینا وَ لانِهایَتَهُ، فَاِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ اَعْطانا اَکْبَرَ وَ اَعْظَمَ مِمّا یَصِفُهُ واصِفُکُمْ اَوْ یَخْطُرُ عَلى قَلْبِ اَحَدِکُمْ فَاِذا عَرَفْتُمُونا هکَذا فَاَنْتُمُ الْمُؤْمِنُونَ.
قالَ سَلْمانُ قُلْتُ یا اَخا رَسُولِ اللّهِ وَ مَنْ اَقامَ الصَّلوةَ اَقامَ وِلایَتَکَ؟ قالَ نَعَمْ یا سَلْمانُ تَصْدیقُ ذلِکَ قَوْلُهُ تَعالى فِى الْکِتابِ الْعَزیزِ: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ وَ اِنَّها لَکَبیرَةٌ اِلاّ عَلَى الْخاشِعینَ»[3]. فَالصَّبْرُ رَسُولُ اللّهِ وَ الصَّلوةُ اِقامَةُ وِلایَتى فَمِنْها قالَ اللّهُ تَعالى « وَ اِنَّها لَکَبیرَةٌ » وَ لَمْ یَقُلْ وَ اِنَّهُما لَکَبیرَةٌ لاَِنَّ الْوِلایَةَ کَبیرَةٌ حَمْلُها اِلاّ عَلَى الْخاشِعینَ وَ الْخاشِعُونَ هُمُ الشّیعَةُ الْمُسْتَبْصِرُونَ وَ ذلِکَ لاَِنَّ اَهْلَ الاَْقاویلِ مِنَ الْمُرْجِئَةِ وَالْقَدَرِیَّةِ وَ الْخَوارجِ وَ غَیْرِهِمْ مِنَ النّاصِبِیَّةِ یُقِرُّونَ لِمُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله لَیْسَ بَیْنَهُمْ خِلافٌ وَ هُمْ مُخْتَلِفُونَ فى وِلایَتى مُنْکِرُونَ لِذلِکَ جاحِدُونَ بِها اِلاَّ الْقَلیلَ وَ هُمُ الَّذینَ وَصَفُهُمُ اللّهُ فى کِتابِهِ العَزیزِ قالَ: « اِنَّها لَکَبیرَةٌ اِلاّ عَلَى الْخاشِعینَ » وَ قالَ اللّهُ تَعالى فى مَوْضَعٍ اخَرَ فى کِتابِهِ الْعَزیزِ فى نُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله وَ فى وِلایَتى فَقالَ عَزَّ و َ جَلَّ: « وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشیدٍ»[4]. فَالْقَصْرُ مُحَمَّدٌ صلى الله علیه و آله وَ الْبِئْرُ الْمُعَطَّلَةُ وِلایَتى عَطَّلُوها وَ جَحَدُوها وَ مَنْ لَمْ یُقِرَّ بِوِلایَتى لَمْ یَنْفَعْهُ الاِْقْرارُ بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ اَلا اِنَّهُما مَقْرُونانِ وَ ذلِکَ اَنَّ النَّبِىَّ نَبِىٌّ مُرْسَلٌ وَ هُوَ اِمامُ الْخَلْقِ وَ عَلِىٌّ مِنْ بَعْدِهِ اِمامُ الْخَلْقِ وَ وَصِىُّ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله کَما قالَ لَهُ النَّبِىُّ صلى الله علیه و آله «اَنْتَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هرُونَ مِنْ مُوسى علیه السلام اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى» وَ اَوَّلُنا مُحَمَّدٌ وَ اَوْسَطُنا مُحَمَّدٌ وَ اخِرُنا مُحَمَّدٌ صلى الله علیه و آله فَمَنِ اسْتَکْمَلَ مَعْرِفَتى فَهُوَ عَلَى الدّینِ الْقَیِّمِ کَما قالَ اللّهُ تَعالى «وَ ذلِکَ دینُ الْقَیِّمَةِ» وَ سَأُبَیِّنُ ذلِکَ بِعَوْنِ اللّهِ وَ تَوْفیقِهِ.»
3ـ عرض کردم اى امیرالمؤمنین! چه کسى مؤمن است و حدود و مرز ایمان چیست؟ [بیان فرمایید] تا آن را بشناسم. فرمود: اى اباعبداللّه! عرض کردم: بلى اى برادر رسول خدا صلى الله علیه و آله . فرمود: مؤمن امتحان شده کسى است که چیزى از امر ما بر او وارد نمىشود مگر اینکه خداوند سینه او را براى پذیرش آن، گشاده ساخته و هرگز دچار شک و تردید نمىگردد. اى اباذر! بدان من بندهى خداوند عزّ و جلّ و خلیفهى او بر بندگانش هستم. ما را «رب» نپندارید و هر چه در فضائل ما مىخواهید، بگوئید چرا که به کُنه و حقیقت و نهایت آنچه در ما وجود دارد نخواهید رسید و خداوند عزّ و جلّ [صفات] بزرگ تر و عظیم تر از آنچه که اَحَدى از شما بتواند آن را وصف نماید یا بر قلبتان خطور کند به ما عطا فرموده است. پس چون ما را این گونه شناختید، آنگاه مؤمن خواهید بود. سلمان گفت: عرض کردم اى برادر رسول خدا! هرکس نماز را بر پا دارد، ولایت شما را بر پا داشته است؟ فرمود: آرى اى سلمان! گواه این حقیقت، فرموده خداوند متعال در قرآن است «از صبر و نماز کمک بخواهید که این کار جز براى فروتنان، گران است» مراد از «صبر» رسول خدا صلى الله علیه و آله و منظور از «نماز» برپا داشتن ولایت من است. بدین خاطر خداوند متعال فرمود: «و آن سخت و گران است» و نفرمود: «آن دو سنگینند» زیرا حمل ولایت جز بر فروتنان، دشوار و سنگین است. و خاشعان، همان شیعیان روشنبین و اهل بصیرتند. و آن بدین سبب است که سخنوران منحرف، از قبیل مرجئه و قدریّه و خوارج و دیگر ناصبیان، همگى به [نبوت] حضرت محمّد صلى الله علیه و آله اقرار دارند و در میانشان (در این مورد) اختلافى نیست، لکن جز گروهى اندک، همگى در مورد ولایت من اختلاف داشته و آن را انکار نموده و در مقابل آن لجاجت مىورزند، و آنان کسانى هستند که خداوند در کتاب عزیزش ایشان را توصیف نموده و مىفرماید: « همانا آن جز بر فروتنان گران است» و خداوند متعال در جاى دیگرى از قرآن، نبوت حضرت محمّد صلى الله علیه و آله و ولایت مرا این گونه بیان مىفرماید: «و چه چاه هایى که وانهاده شد و چه قصرهاى رفیع که بى صاحب ماند» مراد از قصر، حضرت محمّد صلى الله علیه و آله و مقصود از چاه آب متروک، ولایت من است. آن را وانهاده و انکار نمودند. هر که به ولایت من اقرار ننماید، اقرار او به نبوت حضرت محمّد صلى الله علیه و آله نفعى برایش نخواهد بخشید؛ چرا که آن دو مقرون یکدیگرند به خاطر این که پیامبر صلى الله علیه و آله ، پیامبر مرسل و پیشواى خلق بوده و پس از او على علیه السلام امام و پیشواى خلق و وصىّ حضرت محمّد صلى الله علیه و آله است؛ همان گونه که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: « تو نسبت به من، به منزله ى هارون نسبت به موسى هستى، جز اینکه بعد از من پیامبرى نخواهد بود ». اوّلین ما محمّد صلى الله علیه و آله ، میانى ما محمّد صلى الله علیه و آله و آخرین ما محمّد صلى الله علیه و آله است. پس کسى که معرفتش به من، کامل باشد، او بر دین درست و استوار الهى قرار دارد؛ که مىفرماید: « این است آئین راستین» و به زودى به یارى و توفیق الهى، این حقیقت را براى شما روشن خواهم ساخت.